تصویری از ورودی کمپ پناهجویان مالاکاسا در شمال شهر آتن در سال ۲۰۲۱ پیش از تکمیل.
اتحادیه کارگران خدمات درمانی که بیانیهای تند علیه شرایط پیش روی پناهجویان منتشر کرده اند، واقعیتهای هولناک و بیرحمانه کمپهای پناهجویان در یونان را بیان کردند. به گفته این اتحادیه، دولت مراکز پذیرش و شناسایی را به زندانهای واقعی تبدیل کرده است که دارای حصارهای نظامی دوگانه به سبک کمپهای نظامی ناتو، دروازههای ورود با کارت و یا اثر انگشت و سیستمهای نظارتی پیشرفته هستند. پناهجویان مجبورند در این ساختارهای زندان مانند زندگی کنند و آزادی آنها به شدت محدود شده است، در حالیکه هیچ جرمی مرتکب نشده اند.
این اتحادیه خواستار پایان دادن به این رفتار غیرانسانی شده است و اعلام کرده که دولت و وزارت مهاجرت و پناهندگی با پیشبرد طرح های ارتجاعی برای پناهندگان به تعهدات خود در قبال اتحادیه اروپا خیانت می کنند. به جای صرف مبالغ هنگفت پول برای ساختن کمپهای بسته پیشرفته با اقدامات نظارتی و کنترلی، دولت می تواند از این بودجه برای تهیه پزشکان، مترجمان، مراقبت از کودکان بی سرپرست و سایر تخصص های ضروری استفاده کند. آنها همچنین می توانند اطمینان حاصل کنند که بودجه کافی برای غذا و دارو وجود دارد و در برنامه های جابجایی و مسکن برای افراد آسیب پذیر در مراکز شهری سرمایه گذاری کنند.
علاوه بر این، اتحادیه تاکید میکند که از کارگران خواسته میشود در محیطهایی متفاوت از محیطهایی که برای آن استخدام شدهاند کار کنند. از آنها انتظار می رود که در ساختارهایی با جمعیت آسیب پذیر کار کنند و خدمات خود را به صورت حرفه ای ارائه دهند که به سادگی غیرقابل قبول است. آنها در معرض یک محیط کاری غیرانسانی قرار می گیرند، جایی که با پناهجویان مانند مجرمان رفتار می شود و حفاظت از داده های شخصی آنها به خطر می افتد و سلامت آنها را به خطر می اندازد. سندیکای کارگران خدمات درمانی از تمامی اتحادیههای فعال در زمینه پناهندگان خواسته است تا در مبارزه خود برای دفاع از حقوق کارگران و پناهجویان/مهاجران به آنها بپیوندند. اتحادیه مصر است که دولت باید به این رفتار غیرانسانی پایان دهد و به جای اینکه با پناهجویان به عنوان جنایتکار رفتار کند، برای رفاه آنها سرمایه گذاری کند. اتحادیه می گوید اکنون زمان برای دیوار کشی و درهای امنیتی با اثر انگشت نیست. زمان شفقت و انسانیت است.
«شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه…» – اغلب اشاره میشود که یکی از ویژگیهای بارز شعر فروغ فرخزاد، استفاده او از زبانی ساده و ملموس است که به راحتی برای مخاطبانش به یاد میآید. فرخزاد در مستند «این خانه سیاه است» که زندگی سخت جذامیان را به تصویر میکشد، از کلمات معمولی و روزمره استفاده میکند. با این حال، همان کلمات رایج مانند «سهشنبه، چهارشنبه…» مدام در کنار تصاویر جذامیها تکرار میشود که بیهدف در مقابل پنجرههای خالی پرسه میزنند و به موجوداتی غمگین تبدیل میشوند. این تصویر از اعتقاد فروغ به گذرا بودن جهان ناشی می شود: این که جهان آغشته به پوچی است و ظلم را به وجود آورده است.
زندگی در اردوگاههای پناهجویان در یونان همین تصویر را برای من تداعی میکند – ادامه وضعیتی که در آن افراد فراری از جنگ، فقر و بدبختی در برزخ مرزها به دام افتادهاند، قربانیان سیاستهایی که ریشه در ظلم و ستم دارد. از مرزهای غیر دموکراتیک شرقی ایران تا مرزهای یونان دموکراتیک، این پوچی ظلم و ستم را به وجود آورده است.
وزارت مهاجرت و پناهندگی یونان اکثراً هرگونه دسترسی آزاد به این کمپها را توسط افراد دیگر مانند روزنامه نگاران رد می کند و محدودیت هایی را برای انتشار اطلاعات توسط سازمان های غیردولتی یا کارگران و کارمندان شاغل ایجاد کرده است. آنچه به نظر می رسد دلیل واقعی این مانع آشکار این است که مقامات یونانی مایلند شرایط غیرانسانی را که مهاجران مجبور به زندگی در آن هستند، پنهان کنند.
مقامات یونانی به جای اذعان به شرایط زندگی وحشتناکی که این مهاجران در معرض آن هستند، با وقاحت پیشنهاد کرده اند که این کمپ ها «احساس امنیت را برای ساکنان جزایر و بین مهاجران» ایجاد کنند. چنین بیانیه ای نه تنها ناصادقانه است، بلکه عمیقاً توهین آمیز به کسانی است که مجبور شده اند خانه های خود را ترک کنند و سفرهای سختی را تحمل کنند تا به امنیت فرضی این کمپ ها برسند.
مستند «ایدومنی» سرنوشت غم انگیز دو خانواده کرد ایزدی فراری از جنگ و نسل کشی در عراق را دنبال می کند. آنها سعی می کنند در کشور دیگری مانند آلمان، امنیت پیدا کنند، اما سیاستهای مهاجرتی اروپا تصمیم دیگری گرفته است و آنها خود را در یک کمپ موقت پناهندگان در یونان در خارج از روستای کوچک «ایدومنی» و در اسارت پیدا می کنند. نادیا و نواف و دو فرزندشان سعی می کنند با این زندگی پناهجویی در کمپ کنار بیایند. خانه آنها در جنگ ویران شده است و بسیاری از دوستان و بستگان آنها در عراق مفقود یا کشته شده اند.
و بالاخره یاسر که همسرش خالده، نزدیک به دو سال پیشتر اسیر داعش بوده و کوچکترین پسرش که کشته شده است. یاسر بدون هیچ بستگانی در اردوگاه سعی می کند خانواده اش را دور هم جمع کند. این داستان آنهاست. فیلم به زبان کردی کرمانجی و با زیرنویس انگلیسی است.